تنها یک بار
 
بشارت
عشــــــق در راه است......
 
 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

غمگین از ندیدنت

 

بچه تر که بودم خواب های قشنگ تری می دیدم... خوب یادم هست...,چهارم دبستان بودم و  دیگر یک سالی بود حجاب و دین برایم جدی تر شده بود , یک شب...عجب شبی بود..هیچ وقت از یادم نمی رود,خواب عجیب و زنده ای دیدم,احساس می کردم واقعا در آن محیطم... بیابانی بود با تپه های کوچک و بزرگ و بوته های خار  و دیوار قدیمی و فرسوده ای  از آجرهای گلی که من و چند بچه دیگر روی آن نشسته بودیم, دیوار بلندی نبود...از بالای دیوار پاهایمان را پایین انداخته بودیم و منظره را تماشا می کردیم... و آن منظره زیباترین منظره زندگی من است با این که در خواب بود....   مردی چارشانه و قد بلند با لباسی بلند و سفید و موهایی که تا روی شانه هایش بود , نمی دانم از کجا ولی در خواب می دانستم که امام زمان است ...در برق آفتاب آجر  کاهگلی از زمین بر می داشت و دیواری که تقریبا خراب شده بود و روبروی ما بود را ترمیم می کرد... و در این حین با ما بچه ها هم حرف می زد, حرف هایش به جز جمله آخر که مستقیما مخاطب قرار گرفتم یادم نیست,به من گفتند: به آنها بگو زود می آیم و با چهره اشاره ای کردند که یعنی قول بده و یادت نرود.. چهره ای مهربان و زیبا, از خواب که بیدار شدم هیجان و خوشحالی و ناراحتی را یک جا احساس می کردم,خوشحال از دیدنش و غمگین از بیدار شدن و ندیدنش... انقدر این خواب را دوست دارم که در دلتنگی هایم چشم هایم را می بندم و آن صحنه و آن جمله را به یاد می آورم.

این خواب را برای مادرم تعریف کردم و شاید چند نفر دیگر.. هیچ وقت نخواستم زیباترین لحظاتم را برای همه بگویم, نگران بودم.... واقعا نمی دانم چرا امروز  و اینجا......

با این دنیای در هم و پر آشوب امروز, دیگر وقت تنگ است

من  منتظرم زود بیایی ...یا ایها العزیز...

 

دارد زمان آمدنت دیر می شود

دارد جوان سینه زنت پیر می شود

وقتی به نامه ی عملم خیره می شوی

اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود



نظرات شما عزیزان:

ساعت13:27---16 تير 1392
عمري ست كه از حضور او جا مانديم
در غربت سرد خويش تنها مانديم
او منتظر است تا كه ما برگرديم
ماييم كه در غيبت كبري ماندييم

اميدوارم آدم اين دوره زمونه ديگه چشمهاشونو باز كنند و حضور حضرت حجت را به وضوح ببيند و دست از معصيت در جلوي خداي متعال دست بردارند
خيلي ممنون از اين وب لاگ زيباتون
پاسخ:شما هم با اسم یه منتظر نظر گذاشتید که اسمتون پاک شد یه دفعه.ممنون سر زدید.


ساعت13:18---16 تير 1392
گفتم چرا قلبم دگر درتار زلفت گير نيست؟
سربر زمين افكند و گفت: خود كرده را تدبير نيست.
گفتم بيا دربند كش ، اين بنده فررار را
گفتا اگر عاشق شوي كار تو با زنجير نيست
گفتم كه شايد دل برم ، افتاده ام از چشم تو ؟
بازم نگاهم كردو گفت مهدي ز ياور سير نيست

...التماس دعا.....
پاسخ:ممنون آقای نیکگفتار,نظر را که تایید کردم اسمتون پاک شد نمی دونم چرا,ممنون سر می زنید.


ساعت1:00---16 تير 1392
سلام دوست گلم.
وبلاگ بسیار جالب انگیز ناکی داری.
منم یه وبلاگ دارم خیلی خوبه. تازگیا یه پست جدید گذاشتم.از تو هم خواهش می کنم حتما حتما بری و ببینی
البته تا یادم نرفته بگم که رنک وبلاگ من تو گوگل هم بالاست اگه خواستی یه پیام بده تا با افتخار لینکت کنم.
با آرزوی موفقت تو از خداوند منان.


یه دانشجو
ساعت18:58---15 تير 1392
به امید ظهور مولامون.خدا قوت.مطالب وبلاگتون قشنگه.هم سیاسی داره هم مذهبی.با این که تازه شروع کردید خوبه.مطلب انگلیسیتون هم در مورد سلفی ها زیبا و کوبنده بود.به امید پیشرفت و موفقیت روز افزون شما و امثال شما.
پاسخ:ممنون از لطف شما.


پروژه بیداری
ساعت18:25---15 تير 1392
خفتن دیگر بس .

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : شنبه 15 تير 1392برچسب:خواب,امام زمان, :: 17:3 :: توسط : هدی شاه محمدی

درباره وبلاگ
با هر بهانه در غزلهایم تو را تکرار خواهم کرد/ با زنگ نامت ,این سکوت آباد را,آزار خواهم کرد/ نام تو را,تا بام دیوار بلند شهر خواهم برد/ ز آنجا تو را,بر خواب این خوشباوران - آوار خواهم کرد/ هر بار عزمی داشتم,چیزی مرا از کار وا می داشت/ اما,قسم بر نام تو آن کار را این بار خواهم کرد
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان

ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 36
بازدید ماه : 197
بازدید کل : 34947
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1